سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیدمرتضی

مقدّمه ای برای شروع یک حرکت بزرگ!

پیش به سوی خدا!به نام خداوند مهرگستر مهربان.

«توبه چیست؟!!!»
این نوشتار پاسخگوی به این پرسش است.

در نوشتار گذشته به ضرورت توبه برای مؤمنین پرداختم و به پرسش «آیا باید توبه کنم یا نیازی به توبه ندارم؟!!!» پاسخ گفتم؛ و قرار شد که در این نوشتار و نوشتارهای بعدی چگونگی توبه را تشریح نمایم.
امّا پاسخ گویی به این پرسش احتیاج به بیان مقدّمه ای دارد. و آن مقدّمه پاسخ به پرسش «توبه چیست؟!!!» می باشد.

در پاسخ به این پرسش، عصاره ی آنچه که یافته ام اینچنین است:

توبه در واقع یک حرکت است، که مبدأ آن نقص و زشتی، و مقصد آن کمال و نیکویی است و توبه کار باید در مسیری مشخّص از مبدأ به مقصد حرکت کند.

اگر چه مقصد که کمال و نیکویی است برای همه به یک معنای واحد یعنی «خداوند متعال» مشخّص است؛(1)
ولی آنچنان که در نوشتار پیشین بیان شد، نقص و زشتی به تناسب موقعیّت افراد (یعنی میزان نزدیکی به خداوند متعال که همان مقصد واحد می باشد) متفاوت است.(2)
یعنی تا زمانی که انسان به نزدیک ترین حدّ نزدیکی به خداوند متعال نرسد، همچنان نیازمند به توبه است و در نقص و زشتی به سر می برد.(که در نوشتار پیشین به این معنا اشاره شد).

انسان توبه کار باید برای شروع این حرکت الهی مبدأ، مقصد و مسیر حرکت را بشناسد و چون مبدأ که همان نقص و زشتی است در درون خود اوست باید از درون، خود را به حرکت درآورد تا توبه انجام شود.

از آنجا که مبدأ حرکت و به تبع آن مسیر حرکت بستگی به خود افراد دارد و برای همه یکسان نیست؛ در این فعّالیّت پژوهشی قصد شناسایی مبدأ و مسیر حرکت شما را ندارم زیرا تعیین آن فقط از عهده ی خودتان بر می آید!!!
لکن می شود مجموعه ای از قواعد کلّی را که در شناسایی مبدأ و مسیر این حرکت الهی تأثیر گذار است یافته و بیان نمایم.

بنا بر این در ادامه قصد دارم با بررسی «چگونگی شناسایی نقص ها و زشتی ها» (که همان مبدأ حرکت است)، و «چگونگی توبه کردن» (که همان مسیر حرکت است) خودم و شما را در پاسخگویی به پرسش «چگونه و از چه باید توبه کنم؟!!!» یاری نمایم.

درود خداوند بر آنان که در مسیر هدایت الهی قرار دارند.

پی نوشت:

(1) «وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصیر»: «دگرگونی و حرکت به سوی خداست!»؛ سوره ی نور(24)، آیه ی 42.
(2) «حسنات الأبرار سیّئات المقرّبین»: «نیکی های نیکان برای نزدیکان [به خدا] زشت است!»؛ بحار، ج 25، ص 205.


هیچ کس استثنا نیست!

پیش به سوی خدا!به نام خداوند مهرگستر مهربان.

«آیا باید توبه کنم یا نیازی به توبه ندارم؟!!!»
این نوشتار پاسخگوی به این پرسش است.

قرآن کریم به همه ی مؤمنان دستور توبه می دهد: «ای مؤمنان! همگی [از مرد و زن] به درگاه خداوند توبه کنید.(1)

امّا چگونگی توبه برای هر گروه از مؤمنان با گروه های دیگر آنان متفاوت است و راز آن این است که:
در گفتاری از پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله نقل شده است: «نیکی های نیکان، برای نزدیکان[به خدا] زشت است»(2)،
و از این گفتار نورانی فهمیده می شود که نیکی و زشتی به تناسب درجه ی نزدیکی افراد به خداوند متعال متفاوت است؛
در نتیجه چگونگی توبه که با ترک زشتی ها و کسب نیکی ها همراه است به تناسب درجه ی نزدیکی افراد به خداوند متعال متفاوت است.

در کتاب «مصباح الشریعة» از امام جعفر صادق علیه السّلام نقل شده است:
«توبه و رجوع از گناه و نافرمانی، ریسمان الهی و کمکی از ناحیه ی عنایت خداوند متعال به بندگان است.
انسان باید در هر حال بر توبه مداومت کند.
تمام گروه ها و دسته های بندگان خدا، توبه ای مخصوص دارند؛
پس توبه ی انبیاء از اضطراب سرّ می باشد،
و توبه ی اولیاء از کدورت خاطرات قلبی است،
و توبه ی برگزیدگان از گشایش ها و نشاط هاست،
و توبه ی ویژه ها از مشغول شدن به غیر خداست،
و توبه ی عوام از گناهان است.»(3)

إن شاء الله در نوشتارهای بعدی به پرسش «چگونه و از چه باید توبه کنم؟؟؟» پاسخ خواهم داد.

درود خداوند بر آنان که در مسیر هدایت الهی قرار دارند.

پی نوشت:
(1) «تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُون»؛ سوره ی نور(24)، آیه ی 31؛ ر.ک. آیت الله العظمی جوادی آملی؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 11(مراحل اخلاق در قرآن)، ص 161.
(2)«حسنات الأبرار سیّئات المقرّبین»؛ بحار، ج 25، ص 205.
(3)«التوبة حبل الله و مدد عنایته و لا بدّ للعبد من مداومة التّوبة علی کلّ حال. و کلّ فرقة من العباد له توبة، فتوبة الانبیاء من اضطراب السّرّ و توبة الاولیاء من تلوّث الخطرات و توبة الاصفیاء من التنفیس و توبة الخاصّ من الاشتغال بغیر الله و توبة العام من الذّنوب»؛ مصباح الشریعة، ص 97؛ بحار، ج 6، ص 31.


پیش به سوی خدا!

پیش به سوی خدا!به نام خداوند مهرگستر مهربان.

در این نوشتار قصد دارم تا حکایت شروع و ادامه ی یک کار علمی و عملی را برایتان نقل کنم و برای ادامه ی کار از شما دوستان عزیز درخواست کمک کنم!

چند روز پیش با یکی از دوستان گفت و گو می کردیم...
سخن از توبه به میان آمد...
گفتیم و شنیدیم و سخن به پایان نرسید...
و هنوز هم که هنوز است ادامه دارد!

قرار ما این شد:
یک فعّالیّت پژوهشی درباره ی توبه!

امّا بعداً در خلوت خود قرار دیگری هم با خود گذاشتم:
توبه ی عملی!

پیش از این قرارها مطالعاتی راجع به این موضوع داشتم...
ولی هیچگاه به صورت متمرکز و دقیق به این موضوع نپرداخته بودم...
و باید به خاطر این بی توجّهی نیز توبه کنم!

از آن روز فعّالیّت پژوهشی و عملی خود را در رابطه با این موضوع آغاز کردم...
طرح سؤالات کلیدی در رابطه با این موضوع + انتخاب عنوان + مطالعه + مطالعه + مطالعه + ... !
+ توبه + توبه + توبه + ... !

ابتدا قصد داشتم که پس از پایان کار نتیجه ی نهایی آن را پس از دسته بندی مباحث منتشر کنم...
ولی بیشتر فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که معطّل نمودن دوست عزیزم و بی بهره ماندن از کمک های شما عزیزان تا به دست آمدن نتیجه ی نهایی و دسته بندی مباحث روا نیست...
بنابر این تصمیم گرفتم که هر روز یافته های تازه را منتشر کنم تا مورد استفاده قرارگیرد و با ضمیمه شدن پرسش های شما عزیزان یافته های جدیدتری را جست و جو کرده و به آن بیافزایم...
و در انتها مطالب به دست آمده از این مشارکت جمعی را در قالب نتیجه ی نهایی دسته بندی کنم.

امّا درخواست من از شما این است که لطفاً:
1. نظر خودتان را درباره ی این کار بیان کنید.
2. نظرتان را درباره ی عنوان انتخابی «پیش به سوی خدا» بیان نموده و عناوین پیشنهادی خود را مطرح کنید!
3. یافته های خود را در رابطه با این موضوع (اعمّ از شعر، نثر، عکس، نقّاشی، موسیقی و ...) برایم ارسال کنید!
4. پرسش های خود را در رابطه با این موضوع مطرح نموده و پیگیر دریافت پاسخ باشید!

درود خداوند بر آنان که در مسیر هدایت الهی قرار دارند.


سرِّ شکست ناپذیرى نظام اسلامی

«مسأله‌ى انتخابات، مسأله‌ى بسیار مهم و اساسى و تعیین‌کننده‌اى است. اهمیت انتخابات از جهات گوناگونى است. یکى از آن‌ها این است که نظام ما نظامى است متّکى به ایمان‌ها و عواطف و علایق مردم. اساساً سرِّ شکست‌ناپذیرى این نظام این است که به مردم متّکى است. این چیز مهمّى است. اتّکاى به مردم هم آسان به دست نمى‌آید و همه جا حاصل نمى‌شود. اگر یک سرِّ الهى در میان نباشد، توجّه نفوس و دلهاى مردم هم ممکن نیست. شما ملاحظه بفرمایید، خداى متعال به پیغمبرِ با آن عظمت مى‌فرماید: «هو الّذى ایّدک بنصره و بالمؤمنین»؛ یعنى مؤمنین را در کنار نصرت الهى مى‌آورد. هیچ بُعدى هم ندارد که آدم بگوید که این «بالمؤمنین»، تفسیر جزئى از مفهوم «بنصره» هم هست که اصلاً نصر الهى به وسیله‌ى مؤمنین تحقّق مى‌پذیرد. البته در مواردى هم نصرتهاى خارج از مقولات عادى در زمان آن بزرگوار بوده است - مثل ملائکه‌ى مسوّمین و غیرذلک - لیکن عمده‌اش مؤمنین‌اند. بعد هم مى‌فرماید: «لو انفقت ما فى الأرض جمیعاً ما الّفت بین قلوبهم و لکنّ اللَّه الّف بینهم». یعنى اى نبى گرامى ما! این «بالمؤمنین» ى هم که ما مى‌گوییم، خیال نکن که خودت توانستى آن‌ها را جذب کنى؛ نه - این کار من و ما و کار عوامل مادى و بشرى نیست - این سرّ الهى و سرّ معنوى است.
حال آن نکته‌ى باریک‌تر ز مو این‌جاست که همین سرّ الهى و معنوى هم قابل تعریف است. چیزى نیست که بگوییم عقل شما مردم نمى‌رسد و سه، چهار نفرى هستند که این چیز‌ها را مى‌فه‌مند؛ نخیر. این امر واضحى است. این سرّ الهى عبارت است از ایمان. وقتى ایمان‌ها در دلهاى مردم مى‌جوشد و به مرحله‌ى عمل سرازیر مى‌شود، نتیجه این است که هر پدیده‌اى که متّکى به ایمان الهى است، تقویت پیدا مى‌کند. این‌جا چون نظام، نظام الهى و نظام قرآنى است و مردم هم معتقد و متّکى به دین و به هرآنچه که مربوط به دین است، هستند، قهرى است که چنین نظامى را به راحتى مى‌شود با این مردم ادامه داد و این مردم بدون این‌که از کسى طلبکارى کنند؛ بدون این‌که منّتى بر سر کسى بگذارند و بدون این‌که براى این همه اخلاصِ خود از کسى جز خدا بهایى بطلبند، وارد میدان مى‌شوند.»

بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار اعضاى هیأت نظارت بر انتخابات شوراى نگهبان‌ 1374/11/14
جهت دسترسی به مطالب بیشتر در این رابطه مراجعه کنید به پایگاه اینترنتی معظّم له.

گفت و گوها(1): مرگ بر آمریکا!

به نام خداوند مهرگستر مهربان
ستایش برای خداوند جهان پروَر
و درود بر محمّد پیام آور و خاندان آن سروَرا

چند روز پیش در یک محفل غیرعلمی با شخصی رو به رو شدم که با مشاهده ی تصاویر تظاهر کنندگان (در سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی) که شعار مرگ بر آمریکا سر می دادند، لب به اعتراض گشود:
«این چه وضعی است؟، اگر آن ها مشکل دارند و ظلم می کنند به خودشان مربوط است و ما باید به جای مرگ گفتن به آن ها به مشکلات خود رسیدگی کنیم و خودمان به کسی ظلم نکنیم! اصلاً اسلام دین مرگ گفتن به دیگران نیست!!!»

لحظاتی به فکر فرو رفتم. ابتدا قصد نداشتم که جواب او را بدهم ولی با خود گفتم: «افرادی که این حرف را شنیده اند حقّ دارند از نظر حقیقی اسلام مطّلع شوند تا به اشتباه نیفتند». بنا بر این جواب او را این گونه بیان کردم:

این که ما مرگ بر آمریکا می گوییم خیلی هم درست است و نه تنها هیچ منافاتی با دین ما ندارد بلکه عمل به دستورات دین ماست.

شما فکر می کنید تنها خود اسلام را شناخته اید و در این مملکت اسلام شناسی وجود ندارد؟؟؟ حالا مرا به حساب نمی آورید و برایم اعتبار علمی قائل نیستید! آقایان علما که هر کدام حدود پنجاه سال سابقه ی علمی دارند چه؟؟؟
به نظر شما آن ها نمی توانند متوجّه شوند که این شعار با دین اسلام منافات دارد و در نتیجه ی بی توجّهی سکوت می کنند؟ یا این که معتقدند که این چنین شعار گفتن منافاتی با اسلام ندارد، بلکه عمل به دستورات اسلام است؟

اصلاً از علمای بزرگ اسلام هم که بگذریم، با فرض این که شما آن ها را هم قبول نداری؛ پاسخ قرآن را چگونه خواهی داد؟
مگر قرآن در آیه ی چهارم سوره ی مبارکه ی بروج پس از سه بار قسم یاد کردن به روز جزا نمی فرماید: «قُتِلَ أصحابُ الاُخدود»؟
مگر معنای این آیه «مرگ بر اصحاب اُخدود» نیست؟؟؟
مگر اصحاب اُخدود جباران ستمگرى نبودند که زمین را مى‏ شکافتند و آن را پر از آتش نموده، مؤمنین را به جرم اینکه ایمان دارند در آن مى ‏انداختند، و تا آخرین نفرشان را مى‏ سوزاندند؟

آیا آمریکای جنایت کار، که جنایات او بر هیچ کس پوشیده نیست در افکار شما از اصحاب اخدود مقدّس تر است؟ یا نمونه ای است کاملاً منطبق با اصحاب اخدود؟! بلکه بدتر از آن ها!!!

یا این که نَعوذُ بالله خداوند مثل شما روشنفکر نیست و نمی فهمد که مرگ گفتن به دیگران بی فرهنگی تلقّی می شود و باید همه را، چه ظالم و چه مظلوم را ستایش کرد و دستشان را بوسید؟

این حرف های بی ارزش را کنار بگذارید و با مردم مسلمان همراه و هم صدا شوید و در مقابل ظلم لب به اعتراض بگشایید. نه این که با بهانه های مقدّس مرتکب اشتباهات تاریخی شوید.

پس از آنچه گفتم، صحبت های آن شخص را این گونه اصلاح می کنم: «آن ها اگر مشکل دارند و ظلم می کنند، چون از حدود خود تجاوز کرده اند باید مورد اعتراض قرار گیرند و البته ما نیز نباید تنها به اعتراض به آن ها بسنده کنیم، بلکه باید در کنار اعتراض به آن ها به مشکلات خود نیز رسیدگی کنیم و مراقب باشیم تا به کسی ظلم نکنیم. اسلام این گونه است!»

البتّه در ادامه گفتگوهای دیگری نیز صورت گرفت که إن شاء الله در یادداشت های بعدی منتشر خواهم کرد.

درود خداوند بر آنان که در مسیر هدایت الهی قرار دارند.