نقشه ای که او برایم کشید!
هو الأوّل.
زمان به سرعت می گذرد و این برای دوستانی که پس از یک سال و چهار ماه شاهد حضور دوباره ی من در وب هستند به راحتی قابل درک است!
لحظاتی پیش حضوری پررنگ در فضای ارتباطات را تجربه می کردم و با نقشه ای دقیق مشغول بنای یک ساختمان بودم...
ناگهان حادثه ای رخ داد و دگرگونی هایی حاصل شد...
احساس کردم کمی درنگ لازم است...
مدّتی از این فضا فاصله گرفتم و به خود نزدیک تر شدم، به قدری که در خود قرار گرفتم!
احساس می کردم که گنجایش خود را ندارم...
ناگهان انفجار بزرگی رخ داد...
ساختمان وجودم متلاشی شد...
تصمیم به بنای ساختمانی جدید گرفتم، ساختمانی بزرگ، محکم و خوش نقشه.
این شد که ساختمانی جدید بنا کردم، در همان زمین قبلی و با مصالح و نقشه ای جدید.
نقشه ای که او برایم کشید!
هم اکنون یک سال از ورود من به حوزه علمیه می گذرد و تا چند روز دیگر سال دوم تحصیل را آغاز خواهم کرد(إن شاء الله).
هو الآخِر.